استادیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
10.30484/jii.2022.2930
چکیده
دورة افشاریه به مثابه یک دورة گذار در میانة دو دورة مهم تاریخ ایران (صفوی و قاجار) واقع شده است. این موقعیت از یک سو سبب اهمیت فراوان این دوره و جذابیتهای خاص پژوهشی در آن است؛ چنان که مطالعة مسائل مربوط به آن میتواند کلیدی مهم برای رسیدن به درکی بهتر و عمیقتر از روندهای متداوم و متحول صفوی-قاجاری باشد. اما از سوی دیگر، چنین موقعیتی در کنار کوتاهیِ عمر حکومت افشاریه در قیاس با صفویه و قاجاریه باعث شده است که پژوهشهای مربوط به این دوره تحتالشعاع فراوانیِ پژوهشها در خصوص دورههای پیش و پس از آن قرار گرفته و کمتر پژوهشهای اصیل و مستقلی در خصوص این دورة مهم تدوین شوند. پژوهشگران اغلب مسائل این دوره را همچون ذیلی بر وقایع عصر صفوی یا مقدمهای بر مسائل قاجاری در نظر گرفته و کمتر به صورت مستقل در خصوص وقایع و جریانهای حاکم بر این دوره تحقیق نمودهاند. این کمبود پژوهشهای مستقل را هم در جهان تألیفات فارسیزبان و هم در فضای تألیفات ایرانشناسان میتوان ملاحظه نمود. این نوشتار در صدد است تا برجستهترین پژوهشها و آراء ایرانشناسان را درخصوص تاریخ دورة افشاریه مورد مطالعه، تحلیل و طبقهبندی قرار داده و دیدگاههای اصلی حاکم بر این پژوهشها را تبیین نماید. در این میان، نقطة تمرکز اصلی این مطالعه بر آثار سه تن از مهمترین پژوهشگران این حوزه (لارنس لاکهارت، مایکل آکسورثی و ارنست تاکر) است. فعالیت این هر سه پژوهشگر در فضای ایرانشناسیِ جهان انگلیسیزبان قابل بررسی است و مقایسة آراء آنان و زاویة دید متفاوتشان نسبت به مسائل افشاری میتواند نموداری از دیدگاهها و نظرگاههای مختلف ایرانشناسانه نسبت به وقایع این دوره باشد.