هندوستان سرزمینی است که در طول تاریخ به جهت جاذبه های فرهنگی، طبیعی و اقتصادی و سیاسی، همواره شاهد مهاجرت های اقوام و گروههای متعدد ومختلف بوده است . این مهاجرت ها همواره تأثیری بسزا بر فرهنگ این سرزمین نهاده اند و موجبات تنوع فرهنگی را در این سرزمین فراهم کرده اند. ارتباط ایرانیان با هند موضوعی انکار ناپذیراست. چنانکه دانسته است ایرانیان از دیرباز با سرزمین هند آشنایی داشته اند.منابع متنوع و مطالعات فراوانی در تایید این مدعا موجود است که از میان آنها منابعی چون شاهنامۀ فردوسی، تاریخ فرشته و التفهیم و تحقیق ماللهند و صدها اثر ارزشمند دیگری موجود است که این ارتباط تنگاتنگ را آشکار میکند.بیشتر این منابع اثبات می کنند که تصویر پر جاذبه ای از هند در ذهن مهاجران وجود داشته است. به روایت منابع برزویۀ طبیب به همراه هیأتی از پادشاهی ساسانی برای بدست آوردن اکسیر حیات به هند رفت و گرچه به آن دست نیافت اما اثر ارزشمند کلیله و دمنه موسوم به پانجاتانترا را به ایران آورد .این اثر بارها به فارسی و سایر زبانها ترجمه شد. برگردان این اثر از سانسکریت به پهلوی و از پهلوی به زبان عربی و نیز به فارسی منثور و منظوم توسط ایرانیان نه تنها در حیات فکری و فرهنگی ایرانیان تأثیر خود را بر جای گذاشت بلکه در معرفی فرهنگ هندیان به جهانیان نیز نقش عمده ای را ایفا نمود. بی گمان یکی از موضوعاتی که در جذب مهاجران به سرزمین هند تأثیر بسیار داشته است، عناصر عرفانی و معنوی مردم این سرزمین بود که مبتنی بر شیوه های تفکرات فلسفی آن ها بوده است. این عناصر فکری به ویژه خودداری از کینه ورزی، خشونت و آزار دیگران نه تنها در جذب و جلب مهاجران به هند نقش اساسی داشته است، بلکه مرحلۀ سازگاری اجتماعی و فرهنگ پذیری را تسهیل و ظرفیت ایشان را نیز در تأثیرپذیری متقابل فرهنگی آسانتر می کرد. با ورود اسلام به هند تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وسیعی در آنجا پدیدار شد. حملۀ سلطان محمود غزنوی و تشکیل حکومت سلسله های مسلمانان از سال 602-932 ق که بیش از 3 قرن به طول انجامید، سبب شد شخصیت های بزرگ عرفانی به هند مهاجرت کنند و علاوه بر تأثیرات شگرفی که در آن سرزمین ایجاد کردند، زمینه های مناسبی برای مهاجرت و سفر عده ای از اربابان فضل و هنر و ادب را نیز فراهم کنند این مهاجرت ها با تأسیس سلسلۀ تیموریان هند در 933 ق و حکومت جانشینانش به اوج خود رسید. بر اساس تذکره ها و منابع تاریخی بیش از 745 نفر از شعرا به دلایل مختلفی به قلمرو گورکانیان هند و دکن مهاجرت کردند که رونق شعر فارسی را در هند در پی داشت. دورۀ فرمانروایی مغول در هند با عهد شاهان صفویه در ایران همزمان و معاصر بوده است. پیوند های فرهنگی بین دو کشور متمدن و همسایۀ هند و ایران که از گذشته های دور وجود داشت، در این مدت به گسترش و رشد همه جانبه منجر شد و به یک رابطۀ قوی و محکم و دامنه دار زبانی و ادبی و فکری انجامید که تجلی آن در صدها اثر نفیس و گران بهای زبان فارسی به چشم می خورد. در عهد شاهنشاهی اکبر در هند که با سلاطین صفوی مخصوصا شاه عباس روابط برادرانه و ویژه داشت، زبان و ادب فارسی رونق تازه به خود گرفت. جذابیت های شعر و ادبیات سبک هندی که در این دوره رواج یافته بود و همسانی هایی که در سایر شاخه های هنری و فرهنگی از آن زمان بین هنرمندان، پیدا شده بود، عامل شکل گیری تحقیقات بسیاری در زمینه های گوناگون در این دوره شد. تنوع این تحقیقات با رویکردها و موضوعات گوناگون، شاهدی است بر این مدعا که چگونه در این روزگار، زمینهی مشترک در ابعاد گوناگون فرهنگی اعم از هنر و اندیشه بین ایرانیان و هندیان ایجاد شد. یکی از مهم ترین عواملی که به صورت علمی به بررسی وجوه این اشتراکات فرهنگی و ادبی می پردازد؛ برگزاری همایش های ادبی گوناگون در ایران و به ویژه در هند است، که یکی از بهترین آن ها، همایش سالانۀ مرکز تحقیقات زبان فارسی دانشگاه اسلامی علیگر است که به همت پروفسور خانم آذرمیدخت صفوی، برگزار می گردد و یکی از عرصه های مهم و جدی در پرداختن به زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران است. زبان فارسی که زمانی در دوره ای 700 ساله زبان رسمی و اداری هندوستان بوده، اکنون آن گونه که شایسته است جایگاه مناسبی در کشور پهناور و فرهنگ دوست هندوستان ندارد و باید برای آن چاره اندیشی شود. مطابق تواریخ موجود زبان فارسی اگر نگوییم زبان اول اما زبان مسلط علمی و ادبی هندوستان بوده است. و چنان در این سرزمین نفوذ و جذابیت داشته است که می توان آثار پرشماری را در زمره میراث مشترک ادب فارسی در هند برشمرد برای نمونه در دوره سلطنت اکبر خیلی از آثار ادبی و تاریخی هندوها به زبان فارسی ترجمه شد و حتی کتاب رامایانا (کتاب مقدس هندوها) همانند شاهنامه فردوسی به فارسی ترجمه منظوم شد. سوگمندانه باید معترف شد با وجود این سابقه درخشان زبان فارسی در هندوستان اکنون شاهد روند نزولی آن دراین سرزمین هستیم گرچه شیب آن کُند است لیکن چیزی از نگرانی فرهنگی نمی کاهد و احتمالا به دلیل کُندی روند آن کسی آنرا احساس نمی کند اما ادامه این روند می تواند غیرقابل جبران باشد.